سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و یکى از یاران خود را فرمود : ] بیش در بند زن و فرزندت مباش که اگر دوستان خدایند ، خدا دوستانش را ضایع ننماید ، و اگر دشمنان خدایند ، ترا غم دشمنان خدا چرا باید ؟ [نهج البلاغه]
رای سدید !
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» ما چه میگوییم؟!

تا آنجا که تاریخ به یاد دارد، نزاع و کشمکش در جهان وجود داشته است . چه در مرحله عمل و چه در وادی نظر . و چه بسا بتوانیم بگوییم نزاع اصلی بین نظر ها بوده است. چرا که عمال و فرمانروایان نیز سعی می کرده اند بر صحت کارهای خویش پشتوانه ای فکری ارائه نمایند. و اما آنچه نظر ها را به نزاع کشانده است، این بوده که کدام حق است و باید بماند، و کدام باطل است و باید نباشد. این حتی شامل کثرت گرایان هم هست! چرا که آنها نا خواسته در ادعای حقانیت کثرات، مرتکب انحصار حقانیت در ادعای خود شده اند و یا اینکه باید تسلسلی فلسفی را بپذیرند که اینجا مجال پرداخت آن نیست.
و اما اگرحق آفتابی تابناک در پهنای آسمان اندیشه ها باشد ، چرا نمی تواند شب تاریک ذهن مخالفان خود را روشن کند؟که اگر اینگونه بود، این نزاع اصلا نمی بود ، چه رسد به اینکه تا به حال می بود!
پاسخ این پرسش را بسیار داده اند. می توان گفت یکی از اولین پاسخ های مهم ، توسط سوفسطائیان داده شد که گفته اند : آفتاب حقانیت در خود ماست ! به هر جا که بخواهیم نور می افکند و به آن حقانیت می بخشد .
سقراط ، آن حکیم فرزانه این عقیده زهر آگین را در جام کرد و نوشید تا شاید جهانی را از خطر مهلک آن نجات دهد . بله ! عقیده نیز می تواند خطر ناک باشد!
چراکه هر عمل خطر ناکی ، بر خاسته ازنظری است که:خطر عمل ، خطر نظر هم هست.
ولی نه شهادت سقراط و نه یادگار بزرگ ارسطو ، که مسیر گامهای ذهن را با مرارت و تلاش بسیار سنگچین کرد تا در پشت بام انتاج ، خورشید حقیقت را نظاره کند، نتوانست بشر را از تیرگی شکاکیت رهایی بخشد .
اکنون نیز با وجود گذشت سالها، بسیاری هستند که از آن خورشید سراغ می گیرند . همچنان که بسیاری ادعا می کنند آن را یافته اند.
و نزا ع همچنان باقی است.
چرا که مفهوم و مدلول سخن هر یک از این مدعیان ، نفی صحت ادعای دیگرانست ، و گفتیم که حتی خورشید کثرت گرایان نیز ، حد اقل تاریکی شهر انحصارگرایان را می نمایاند!
حال چه باید کرد؟ سراغ خورشید را از کجا باید گرفت؟
دوست و همراه عزیز!
ما نیز از جمله آن مدعیانیم! و شما چه از جمله سراغ گیرندگان باشید و چه از دسته مدعیان، حق دارید و باید هم! از ما دلیل بطلبید و این گام اول است.
اما آیا همه این گام را بر می دارند؟ آیا برهان اقامه می کنند؟ اگر می کنند، اساس و اسلوب آن چیست؟ آیا آن اساس محکم است؟ و آیا آن اسلوب متقن است؟
همین سوال باعث شد که فلاسفه غرب در تفکر فلسفی خویش به قهقرا رفتند و ابتدا در کیفیت "شناخت" خود حیران شدند و بعد از آن الفاظ را به " شناخت " گرفتند!
مدعای ما نیز البته اساسی دارد و اسلوبی ، که چون آن را محکم و متقن گمان داریم، همچنان به پیش رفته ایم و با وجود آنکه نور آن خورشید در اعماق زوایای اندیشه مان می درخشد ، اما همچنان می رویم تا خود خورشید که آنجا نور شویم و ..... حق شویم .

و تو دوست عزیز ! اگر سراغ از خورشید خواهی، و یا حتی خورشید را در سوی دیگر سراغ داری ، با من گام بردار .
اما ! نگذار که گمان تاریکی ذهن مخالفانت ، ذهنت را به تاریکی بکشاند و "بیان"ت را تاریک گرداند!
نطق (مودبت)را نشان از درون روشنت می گیریم و دست همراهیت را می فشاریم!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » آگاه ( جمعه 84/7/15 :: ساعت 11:31 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

گام به گام!
حرف اول
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 2
>> بازدید دیروز: 16
>> مجموع بازدیدها: 65537
» درباره من

رای سدید !
آگاه
دانشجوی فلسفه

» آرشیو مطالب
ما چه میگوییم

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
مشکات

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب